یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

مدارک پایان خدمت

جناب سروان های عزیز حال و احوالتون چطوره ؟ 

 

این کریم موتور ما هم که مشغول کارهای خودش شده و چند وقتی هست اینجا غیبت داره .... باید به خاطر این غیبتش تو مراسم صبحگاه مشترک این هفته واسش اضافه خدمت اعلام بشه

امروز به کریم زنگ زدم واسه همه سلام رسوند و گفت ایشالله به زودی میاد

امیر فرهمند عزیز هم که چند روز پیش تماس گرفت و خوشبختانه از جایی که خدمت میکنه راضی هست ضمنا یه عکس هم از گل سر سبد یگان جناب سروان حیدری فرستاد که لینکش تو قسمت نظرات پست قبلی هست .

بچه های امریه ای که مدارک پایان خدمت رو به ستاد کل ( لویزان) هنوز تحویل ندادند حواسشون باشه که آخر این ماه مهلت ۳ ماهه ای که تعهد داده بودیم به پایان میرسه . برای ارسال مدارک هم باید برید ساختمون ۴ طبقه تو طبقه دوم کارهاتون رو انجام بدید ...

یادتون نره که حتما باید با لباس نظامی برید .

و اما مدارک پایان خدمت :

عکس ۲*۳ زمینه سفید با لباس نظامی به همراه درجه و رسته ابلاغی ۸ قطعه

پوشه و گیره ۳ عدد

کپی شناسنامه و کارت ملی ۳ عدد

کارت گروه خونی

 


پ.ن1 : چند وقت پیش یک ایرانی داخل بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره ، کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته! کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد .

خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15.86دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.
کارشناس رو به مرد کرد و از
قول رئیس بانک گفت :

" از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم"

و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام گرفتید؟
ایرونی یه نگاهی به کارشناس
بیچاره کرد و گفت:
تو فقط به من بگو کجای نیویورک
میتونم ماشین 250.000 دلاری رو برای 2 هفته یا اطمینان خاطر با فقط 15.86 دلار پارک کنم .....

نظرات 31 + ارسال نظر
amir جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.fmshop.mihanblog.com

سلام منو هم به کریم برسون.کسی از امیر اکبری و فرزین خبری نداره؟

کریم شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:28 ب.ظ

بر پدر کسی لعنت که تو وبلاگ بیاد و تو قسمت نظرات یادداشت نذاره

[ بدون نام ] شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ب.ظ

عارفی را گفت شب جمعه دعا نکنید زیرا مستجاب

نمیشود . چون انقدر که پا در هوا هست دستان

شما دیده نمیشود

کریم شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام دوستان عزیز و بی معرفتم.

امروز اومدم تو وبلاگ واستون بنویسم و دیدم داش محمد تازه زحمتشو کشیده واسه همین به چند روز دیگه موکولش کردم.

ولی دلم نیومد تو سایت بیامو نظر نذارم چون این کار یطوری باعث دلگرمیه بچه ها میشه.

امیدوارم هرجا که هستید حداقل شنگول باشید.

و در آخر:

چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب.
اسب در حسرت خوابیدن گاریچی .
مرد گاریچی در حسرت مرگ...

یا علی

محمد شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ

سلام بر بزرگ مرد دیار ابرکوه

امیر جان متاسفانه من هم از فرزین اینا خبری ندارم

سلام تو رو هم که دیگه نیازی نشد به کریم برسونم چون

خودش اومد و دید

محمد شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ب.ظ

آهای کریم گاریچیه مفلوک

من دیگه حاضر نیستم حتی الاغ هم بدم دست تو

اون وقت موندم چطوری لقب کریم موتور گرفتی ؟!

ولی کریم سوزوکی خیلی می خوامت ، همیشه بیادتم

فرید یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام به همگی
داستانت عالی بود.

فرید یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:22 ب.ظ

بچه ها کسی از ارشد هنگمون ( مهران تقی پور) خبری نداره؟
ممنون میشم اگه از محل خدمتش خبری دارین بگین.

کریم یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ

سلام فرید جون.

احساس میکنم با ارشد هنگ یک سر و سری دازی

داش محمد خدایی نکرتم.

حاجی یکم معرفت به بچه های شمالم یاد بده

محمد یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ

کریم جون من زمین حوردتم

بچه های شمال که متاسفانه .....

البته امین رهبری عذرش قابل قبوله چون تو شهری که

خدمت میکنه و ادارش اینترنت به راحتی در دسترس نیست

ولی هر وقت اومده شمال اینجا سر زده

محمد یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ

احمد حلاج هم که شدیدا درگیر کاروکاسبی شده

محمد جواد و .... رو من بی اطلاعم

و اما فرید جان کریم به نکته تستی و مهمی اشاره کرد

چه سروسری با مهران داشتی؟

فرید سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ

هیچی گلم فقط مهران پیش من یه امانتی داشته دنبالش می گردم تا واسش بفرستم.

کریم جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ

ترکه دوست دخترشو بغل میکنه> نمدونسته چی بگه میگه اینقد فشارت بدم گه بالا بیاری

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ

کریم منتظر نوشتنتیم

حامد خدمتی یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام به عزیزان دلم
من مصاحبه دکتری مهندسی منابع آب دعوت شدم
بچه ها برام دعا کنید
اگه مصاحبه هم قبول شم ۱ مهر از خدمت ترخیص مشم
از دکی دانایی چه خبر؟
دکتر دوست داریم

فرید چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:38 ب.ظ

حامد جان تبریک میگم بهت
شیرینیش یادت نره

محمد یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر همه دوستان مبارک

امیدوارم موقع سحر فقط سحریتون رو نیما شریفی پخش نکنه !!!


راستی حامد به تو هم تبریک میگم ، اینها همه اثرات
خوب مشق نوشتنه ها

محمد یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:09 ب.ظ

قابل توجه تمامی دوستان :

یکی از مراجع اعلام فرمودند از آنجا که همه ما در این دنیا

مسافریم پس روزه گرفتن بر کسی واجب نیست !

فرید دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ق.ظ

ماه رحمت ماه قران ای عزیزان آمده/الحق این ماه مبارک بهر غفران آمده برهمه باشد مبارک این مه غفران و نور/ عالمی شور و صفا وجود و احسان آمده

[ بدون نام ] دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ

حامد خدمتی سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ

دوستان عزیز یه خبر خوب
من دکتری قبول شدم و از اول مهر از خدمت ترخیص میشم
همتون رو دوست دارم
فرید و محمد از لطف شما ممنونم

فرید چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ب.ظ

* یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه می شود «مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد»
* یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمی رود
* یه پسر خوب عکس الکساندر گراهام بل رو قاب نمی کنه بزنه تو اتاقش
* یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم چشماش مثه چراغهای فولکس نمی زنه بیرون
* یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت می فرسته
* یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمی شینه
* یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمی ده
* یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه: «ساعت چند؟، کی میای؟ کجا؟ دیر نکنی ها»
* یک پسر خوب زمانی که کسی می خواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمی کند
* یک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده می بیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید
* یک پسر خوب که ژیان سوار می شود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمی کشد
* یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمی کند
* یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم می کند
* یک پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبویی شده و چشمش را به آسفالت می دزود
* یک پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمی کند
* یک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمی کند
* یک پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمی کند
* یک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار می کند و به هر کس که می رسد نمی گوید که بجای اصغر به او رامتین و آرش و ... بگویند
* یک پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمی دهد
* یک پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد
* یک پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند
* یک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمی دهد
* یک پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و یک متر به بالا نمی پرد
* یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمی کند
* یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان می کند که مورد تائید 1)وزارت ارشاد اسلامی 2)وزارت بهداشت 3)وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد(منو می گه!)
* یک پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمی رقصد تا آبروی کل خاندان را بر باد دهد
* یک پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی همانند قورباغه به وسط کوچه نمی پرد


فرید چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ

تقدیم به دوستان عزیزم

امیر فرهمند چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ق.ظ

سلام به همگی.میبینم که روزه همه رو برده و کسی حال نوشتن تداره.فرید جان سلام.خوبی؟من چند وقت پیش به مهران sms زدم.اصفهان بود.راستی هفته پیش هم رفتم شیراز پیش نیما غریبی کلی با هم شیرازو چرخیدیم.کلی نخودچی فرید رو خوردیم و گفتیم باز ما رو پیچوند.نیما هم 2 ماه مامور شده به تهران.لباس شخسیه و کلی داره حال میکنه

امیر فرهمند چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ

راستی کسی از جناب سروان باقری خبر نداره؟ راستی علی رضا کارگر (دژبان کوچولو)هم فنی حرفه ای یزده مرتب زنگ میزنیم به هم. بچه های ۵۲۱ دلم برا همتون تنگ شده

محمد چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام به امیر عزیز
راستش من که تا آخر ماه رمضون حال نوشتن ندارم

این کریم موتور هم همش سر و گوشش می جنبه معلوم

نیست این دفعه کجاست ؟

[ بدون نام ] جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ

کسی خونه نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دکترخدمتی جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ

من هستم
کار داری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه آدم خوب سر ظهر که همه خوابن مزاهم میشه
شوخی کردم
تو شماره سازمانیت چند بود سر کلاس؟ بگو تا اسمت رو بگم
دکتر دانائی خبری ازت نیست
عید همتون مبارک

کریم یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ

با عرض سلام و ارادت خدمت همتون.

آقای دکتر خدمتی؟؟؟

مزاهم اینطوری که نوشتی قلته

خاک به سرت با مدرکت.

به شرافتت ریدم

فرید دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام به همگی.
عیدتون مبارک.
بچه ها اینجا عرب ها غوغا میکنن توعید فطر.
آرزو میکنم هرکجا هستین خوش باشین.

فرید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ق.ظ

سلام کریم جون.
خوبی گلم؟
راستی تو رحیم خاکی می شناسی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد